اسراخانم

دردونه بابا

سلام دردونه بابا بابا جونم من و تو و مامانی 10تا 12 مرداد ماه رو شمال(فرح آباد) بودیم به همراه خونواده آقای تقوایی . اولین باری بود که دریا رو از نزدیک میدیدی البته با توجه به اینکه علاقه شدیدی به آب تنی داری به محض اینکه دریا رو بهت نشون دادم تو بغلم جیق کشیدی و دست و پا میزدی میخواستی زودتر به دریا برسی تو دریا که رفتیم چه عشقی میکردی دست و پا میزدی جیق میکشیدی اوج لذت بردنت از دریا بود سه روزی که شمال بودیم خیلی به سه تاییمون خوش گذشت . بابا و مامان از این که خدا تو رو نصیبمون کرده روزی هزار بار خدای مهربون رو شکر می کنیم انشا... بابا جونم همیشه در کنار هم خوب و خوش و خرم باشیم و شکرگزار خدای مهربون.
14 مرداد 1394

تقدیم به دخترم

تقدیم به دختر عزیزتر از جانم  اسرا خانم: تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری ؟ نه از آن پاکتری تو بهاری ؟ نه بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار اینهمه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو سیاهی چشم تو دریای خیال پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز زندگی از تو و مرگم از توست تو گل سرخ منی. ...
14 مرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به اسراخانم می باشد